احمدحسین شریفی بیان کرد: خلأ مهم علوم انسانی در کشور بی‌توجهی به انسان‌شناسی است

احمدحسین شریفی بیان کرد: خلأ مهم علوم انسانی در کشور بی‌توجهی به انسان‌شناسی است
رئیس دانشگاه قم در اختتامیه همایش «بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی؛ مبانی انسان‌شناختی» با بیان اینکه انسان‌شناسی شرط مهم و مقدمه مطالعات علوم انسانی است، خلأ مهم همه رشته‌های علوم انسانی در کشور را همین موضوع عنوان کرد.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و به نقل از خبرنگار ایکنا، دومین نشست همایش «بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی؛ مبانی انسان‌شناختی»، در روز ۲۶ بهمن‌ماه از سوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.حجت‌الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم، در اختتامیه این همایش سخنرانی‌ای ارائه کرد که در ادامه می‌خوانید:

بنده به سهم خودم از شکل‌گیری این همایش بسیار ارزشمند و ضروری تشکر می‌کنم و امیدواریم به صورت سالانه با همین خط فکری که شروع شده، ادامه داشته باشد و در طول سال نیز نشست‌های علمی متعددی در این زمینه برگزار شود و این مباحث به نتایج مثبتی منجر شود. بنده چون سخنران اختتامیه هستم بنا ندارم حرف جدیدی را بیان کنم بلکه برخی از حرف‌های تکراری قبلی را با ادبیات جدید بیان می‌کنم و امیدوارم مفید باشد.

سه تقسیم بندی از علوم انسانی

نکته‌ای که باید اشاره کنم، این است که گفته شده علوم انسانی از جهت توصیفی به سه دسته تقسیم می‌‌شود. یک دسته علوم، علومی هستند که تمرکز آن‌ها بر توصیف پدیده‌هاست. تاریخ از این رشته‌هاست که کاری با هنجارها ندارد. دسته دوم علوم انسانی توصیه‌ای همانند حقوق هستند که بیشتر به هنجارها اشاره می‌کنند. علم اخلاق نیز در این دسته جای می‌گیرد و معتقدم اگر علم اخلاق قرار است کارآمد باشد باید از آن بخش آن که حالت توصیفی دارد، خارج شود. سوم علوم انسانی توصیفی ـ توصیه‌ای همانند روانشناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، مدیریت و علوم تربیتی هستند که هر دو بعد در آن‌ها قوی است.

از جهت اصلی و فرعی بودن نیز تقسیم‌بندی‌هایی در علوم انسانی صورت گرفته که یک بخش علوم انسانی مادر یا پایه و دیگری علوم انسانی پیرو و تابع هستند. درباره علوم انسانی مادر، طبق مبانی مختلف اختلاف وجود دارد و برخی جامعه‌شناسی را مهم‌ترین علم انسانی می‌دانند و معتقدند بقیه تابع این علم هستند اما برخی افراد به دیگر علوم به عنوان پایه بودن اشاره می‌کنند. بعد از رحلت آیت‌الله مصباح، آقای رحیم‌پور ازغدی گفتند که در دیدار با ایشان سؤال کرده‌ام که اگر بخواهید به گذشته برگشته و کار تحقیقی مهمی انجام دهید، آن کار چه خواهد بود که آیت‌الله مصباح می‌گوید بررسی اصالت فرد یا جامعه به عنوان پایه تحولات علوم انسانی، مهم‌ترین کاری است که انجام می‌دادم.

شرط ورود به علوم انسانی

علوم انسانی تابع و پیرو نیز به علومی گفته می‌شود که از علوم دیگر از جمله دانش مدیریت، حقوق، تعلیم و تربیت و امثالهم تغذیه می‌کنند؛ البته انواع علوم انسانی و از جمله علوم انسانی دسته اول، به یک معنا وابسته و تابع مبانی معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی و انسان‌شناختی نیز هستند. نکته دیگر اینکه، انسان‌‌شناسی شرط ورود عالمانه و محققانه به رشته‌های علوم انسانی است و اگر علوم انسانی بر پایه انسان‌شناسی شکل می‌گیرد، می‌‌توان نتیجه گرفت از جمله لازم‌ترین سرفصل‌هایی که مخصوصاً در رشته‌های علوم انسانی الزامی کنیم و در همه جا باید به دانشجویان و محققان علوم انسانی یاد داده شود، همین سرفصل‌های انسان‌شناختی هستند چراکه باید مشخص شود ما درباره چه موجودی بحث می‌کنیم.

تا تصویر واقع‌گرایانه و واقع‌بینانه‌ای از انسان نداشته باشیم، طبیعتاً نمی‌توانیم توصیف و تبیین درستی از رفتارهای وی داشته باشیم و در این صورت نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که در جهت توصیه‌ای علوم انسانی جهت‌دهی درستی داشته باشیم؛ بنابراین انسان‌شناسی شرط مهم و مقدمه مطالعات علوم انسانی است و خلأ مهم همه رشته‌های علوم انسانی در کشور ما همین موضوع است و به همین دلیل برخی افراد مدرک اقتصادی از دانشگاه می‌گیرند اما متوجه نمی‌شوند که اقتصاد قرار است درباره چه نوع انسانی بحث کند. نکته مهم دیگر اینکه منظور ما از انسان‌شناسی، انسان‌شناسی کل‌نگر است. چراکه انسان‌شناسی به دو دسته جزء‌نگر یا خرد و کل‌نگر یا کلان تقسیم می‌شود.

نحوه کاربست انسان‌شناسی در علوم انسانی

انسان‌شناسی کل‌نگر یا کلان ناظر به انسان به ماهو انسان است. این نوع مطالعات، علوم انسانی‌ساز هستند؛ برای مثال اگر ما انسان را حیوانی پیچیده و پیشرفته بدانیم، باعث می‌شود یک نوع از علوم انسانی برای ما تولید شود و هرچه مطالعات حیوان‌شناسانه ما قوی‌تر باشد، فهم ما از انسان بهتر می‌شود اما اگر آن تلقی که آیت‌الله جوادی آملی از انسان داشته، مدنظر قرار داده و انسان را در قلمرو حیوان قرار ندهیم، رویکرد ما نسبت به علوم انسانی متفاوت خواهد بود؛ در نتیجه برای شناخت این انسان باید به میزان زیادی خداشناس شویم و هرچه خداشناس‌تر شویم، انسان‌شناس‌تر خواهیم بود.

درباره نحوه کاربست انسان‌شناسی در علوم انسانی نیز باید گفت که معتقدم مباحث انسان‌شناسی فلسفی، در علوم انسانی ناکارآمد هستند بلکه مواردی همانند بررسی ساحت‌های وجودی انسان و مباحث عرفانی که عرفایی همانند ملاعبدالرزاق کاشانی بیان می‌کنند در علوم انسانی تأثیر زیادی دارند. همچنین بررسی اینکه علت زیست اجتماعی انسان چیست از دیگر مواردی است که در علوم انسانی کارایی زیادی دارد چراکه اگر معتقد باشیم انسان مدنی بالطبع یا مدنی بالجبر یا مدنی بالاستخدام است، دیدگاه ما درباره انسان متفاوت خواهد بود. همچنین اینکه معتقد باشیم ذات انسان پاک یا ناپاک یا ترکیبی از خوبی و بدی است نیز بر مبانی ما در زمینه علوم انسانی تأثیرگذار هستند. با بررسی این موارد به این نتیجه می‌رسیم که انسان‌شناسی نقشی جدی در علوم انسانی دارد.

اهمیت روش‌شناسی در علم

یکی از ارکان اصلی پارادایم علوم انسانی این است که آیا مسائل علوم انسانی را باید با همان روش علوم طبیعی مورد مطالعه قرار دهیم یا خیر؟، بنده معتقدم نوع جواب ما به این سؤال نیز بستگی به نوع نگاه ما به انسان دارد. اگر انسان را هم ردیف با پدیده‌های طبیعی یا ماشینی بدانیم یا به مطالعه ظواهر زندگی انسان و پدیده‌های طبیعی اکتفا کنیم، طبیعی است که همانند تبیین‌گراها و تفسیرگراها، صرفاً بر روش تجربی تأکید خواهیم کرد.

اما اگر نوع نگاه انسان اینگونه باشد که انسان منحصر به بعد مادی نیست، طبیعتاً نمی‌توانیم به روش تجربی اکتفا کنیم بلکه باید بدانیم این موجود بطون مختلفی دارد و اگر بخواهیم کنش وی را بشناسیم، باید بینش‌ها و گرایش‌های وی را هم تحلیل کرده و به بواطنی از انسان دست پیدا کنیم. برخی از این موارد را خداوند برای ما روشن کرده و برخی را با روش شهودی، برخی با روش عقلی و برخی نیز با روش تجربی به دست می‌آیند؛ بنابراین روش ما در علم تابع نوع نگاه ما به پدیده است.

۲۷ بهمن ۱۴۰۱
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.