نسبت مبانی انسان‌شناختی هراری با دیدگاه‌های آینده پژوهانه

نسبت مبانی انسان‌شناختی هراری با دیدگاه‌های آینده پژوهانه
حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عباسی، پژوهشگر فلسفه اسلامی در همایش «بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی؛ مبانی انسان‌شناختی» با موضوع «نسبت مبانی انسان‌شناختی هراری با دیدگاه‌های آینده پژوهانه» سخنرانی کرد.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به نقل از خبرنگار ایکنا، روز چهارشنبه ۲۶ بهمن‌ماه حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عباسی، پژوهشگر فلسفه اسلامی در همایش «بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی؛ مبانی انسان‌شناختی» با موضوع «نسبت مبانی انسان‌شناختی هراری با دیدگاه‌های آینده پژوهانه» سخنرانی کرد.

مفهوم آینده‌پژوهی

یک جنبه از علوم انسانی به پیش‌بینی، کنترل و ساخت آینده بر اساس خواسته‌های محقق مربوط است. این جنبه از علوم انسانی به عنوان شاخه‌ای جدید در نظر گرفته می‌شود که قواعد خاص خود را دارد و از آن به عنوان آینده‌پژوهی یاد می‌شود که قرار است انسان‌ها را به مطلوب خودشان برساند. آینده‌پژوهی، ریشه در برخی مبانی دارد. هر گونه که انسان را تعریف کنیم آینده مطلوب وی را هم همانگونه تعریف می‌کنیم. یکی از مشهورترین افراد که چنین مباحثی را مطرح کرده است یووال نوح هراری است لذا لازم است به مبانی انسان شناختی وی اشاره کنیم.

وی در فلسطین اشغالی متولد شده است و برخی از کتاب‌های وی تبدیل به پرفروش‌ترین کتاب‌ها شده‌اند و تیراژهای بالای سی و پنج میلیون داشته‌اند و برخی تا شصت و پنج زبان ترجمه شده‌اند. وی در علوم مختلف ورود کرده است. در نظام‌های اسلامی و سایر ادیان، داستان انسان از حضرت آدم و حوا و هبوط از بهشت شروع می‌شود. در نگاه یونانی، انسان به مثابه یک موجود عاقل در نظر گرفته می‌شود اما بر اساس رویکرد امروز، انسان‌شناسی بر اساس یک رویکرد تجربی و زیست‌شناسی تکاملی تبیین می‌شود بنابراین انسان شناسی جدید بیش از هر چیزی وامدار علوم تجربی است. لذا ما به این قسم از مباحث انسان شناسی نوح هراری می‌پردازیم.

انتقادات به نظریه نوح هراری

آینده‌پژوهی مجموعه مطالعات روشمندی است که به آینده‌های ممکن و محتمل مربوط می‌شود. آینده آن مقطع از زمان است که هنوز نیامده است. به همین دلیل مفید است که انسان تلاش کند آینده‌ای که تحقق پیدا نکرده است را بسازد. وقتی بحث آینده مطلوب مطرح می‌شود نظام‌های ارزشی نیز تأثیرگذار هستند. حال اگر بخواهیم مبانی انسان شناسی که هراری بر اساس آنها دست به تحلیل زده را بررسی کنیم لازم است بدانیم وی یک شخص مادی‌گرا است پس معتقد است هر چیزی که موجود است باید محسوس باشد. وی نقطه مقابل محسوس را معدوم می‌داند. با این ادبیات، سیر تکاملی انسان را بر اساس نظریه داروین بررسی می‌کند.

وی منکر روح مجرد است که در اندیشه اسلامی وجود دارد و می‌گوید همه موجودات یک الگوریتم هستند اما انسان الگوریتم پیشرفته‌تری دارد و به همین دلیل نیازمند محاسبات دقیق‌تری است. این الگوریتم همه کاره است نه جنسی که آن حقیقت را تشکیل می‌دهد بنابراین می‌توانیم هوش انسانی را با الگوریتم‌های پیشرفته همانند هوش مصنوعی ایجاد کنیم لذا در آینده رایانه‌هایی داریم که توانمندی‌های ذهنی آنها از ذهن انسان‌ها بیشتر است.

وی با توجه به این مباحث شروع به آینده‌پژوهی می‌کند. از نظر وی اگر در گذشته کسی خودش را برتر از دیگران می‌دانست و مثلاً می‌گفت خانواده ما از اشراف هستند پس برتر هستیم، آن را توهم می‌دانستند اما در آینده مسیر تکامل از طریق نوعی از مهندسی به سمت و سویی دیگر می‌رود و انسان‌ها به الگوریتم‌هایی مجهز می‌شوند که توانایی‌های واقعی نسبت به دیگران دارند. بنابراین این شکاف که بین انسان‌ها با عنوان توهم محسوب می‌شد تبدیل به واقعیت می‌شود و این امر بیشتر از پنجاه سال طول نمی‌‌کشد. در این راستا انسان‌گرایی از بین می‌رود چون برتری متعلق به طبقه برتری است که توانسته‌اند ارتقا پیدا کنند و بقیه از این امر محروم هستند. همچنین وی می‌گوید ما در آینده مغلوب هوش مصنوعی می‌شویم و این امکان وجود دارد که یک دیکتاتوری دیجیتال رخ دهد و بی‌عدالتی ایجاد می‌شود.

در نقد این دیدگاه باید گفت که یکی از اشکالات این است که انسان قابل تقلیل به الگوریتم نیست چراکه صرفاً برخی وجوه انسان با الگوریتم قابل تبیین است اما نمی‌توان همه ابعاد حقیقت را از این طریق درک کرد. همچنین وی شخصی مادی‌گراست و حقیقت مرگ را انکار می‌کند پس چرا باید نگران دیکتاتوری دیجیتال و هک شدن وی باشیم چون وقتی می‌توان از این امر صحبت کرد که قائل به خویشتن برای انسان باشیم.

۲۷ بهمن ۱۴۰۱
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.