تفاوت دیدگاه علامه طباطبایی با آیت‌الله مصباح درباره حیات اجتماعی

تفاوت دیدگاه علامه طباطبایی با آیت‌الله مصباح درباره حیات اجتماعی
رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در همایش ملی «بنیادهای فلسفی علوم انسانی و اجتماعی (1)؛ مبانی انسان‌شناختی» اظهار داشت: علامه طباطبایی و شهید مطهری، ورای اکثریت، یک وجود حقیقی برای جامعه قائل هستند. اما مرحوم آیت الله مصباح معتقد است که جامعه یعنی اکثریت، و ورای اکثریت امر دیگری به نام جامعه، وجود حقیقی پیدا نمی‌کند.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، گزیده سخنرانی حجت‌الاسلام و المسلمین عسکر دیرباز را در ادامه می‌خوانید:

مقدمه بحث بنده این است که ما در مطالعه پیرامون خودمان با اشیاء و اوصاف آنها مواجه می‌شویم و تلاش می‌کنیم با تأمل، شناختی نسبت به آنها پیدا کرده و روابط بین اشیاء را هم درک کنیم. اوصافِ نفسی اشیاء که بنده به صفات و خصوصیات و اوصاف نسبی آنها تعبیر می‌‌کنم که در مقایسه و ارتباطات به وجود می‌آیند تشکیل دهنده قوانینی می‌‌شوند که حاکم بر اشیاء و پدیده‌ها هستند. در نهایت ما تلاش می‌کنیم قوانین را بشناسیم و اگر مایل بودیم می‌توانیم از آنها بهره‌برداری عملی داشته باشیم و ببینیم چه حقایقی در آنها وجود دارد.

دو دیدگاه درباره ساختار اشیاء

سؤال این است که رابطه قوانینی که حاکم بر اشیاء است با خود اشیاء و اوصاف آنها چه رابطه‌ای است؟ بنده به دو دیدگاه عمده در این راستا اشاره می‌کنم. یکی از دیدگاه‌ها این است که قوانین، بر اشیاء و اوصاف آنها تحمیل می‌شوند یعنی این قوانین مستقل از ساختار و ذات پدیده‌ها هستند و ما می‌توانیم شیء واحدی را با قوانین متفاوتی داشته باشیم چراکه رابطه ذاتی و لاینفکی بین ساختار اشیاء و قوانین حاکم بر آنها وجود ندارد. به عبارت دیگر می‌توانیم هر قانونی را بر هر یک از اشیاء تحمیل و بار کنیم یعنی از روابط بین پدیده‌ها قانونی در نمی‌آید بلکه قانون را می‌‌توانیم از بالا بر هر نوع از اشیاء سوار کنیم.

دیدگاه دوم که اسم آن را در فلسفه علم، دیدگاه انتظام گذاشته‌اند بر خلاف این دیدگاه معتقد است اگر قوانینی بر روابط بین اشیاء و پدیده‌ها حاکم است از ساختار ذاتی خود پدیده‌ها ناشی می‌شود یعنی هر قانون و روابطی که بین آب و آتش وجود دارد در تمام جهان‌های ممکن به همین صورت است لذا قوانین تحمیل شده بر پدیده‌ها و اشیاء نیستند و می‌توانیم با تأمل در قوانین درونی اشیاء به این نکته پی ببریم. اگر این دیدگاه را بپذیریم به این نتیجه می‌رسیم که خداوند اشیاء و پدیده‌ها را به همین شکلی که مطالعه می‌کنیم آفریده است و دیگر لازم نیست مرحله دومی از عملیات انجام داده و قوانینی را بر پدیده‌ها بار کند.

ریشه‌های حیات اجتماعی

بر این اساس قوانین بر اشیاء تحمیل نمی‌شوند بلکه از درون ذات اشیاء می‌جوشند لذا برخی این دیدگاه دوم را به ذات‌گرایی تعبیر می‌کنند. در دوران ما برخی افراد به شدت با ذات‌گرایی مخالف هستند و می‌گویند چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. هدف از این مقدمات این بود که وارد بحث جامعه و علوم انسانی شوم. سوال این است که آیا می‌‌توانیم این دو دیدگاه را درباره علوم اجتماعی و انسان شناسی داشته باشیم یا خیر؟ ابتدا باید به یک سوال دیگر جواب دهیم و آن اینکه آیا با روش واحد می‌توانیم پدیده‌های انسانی و طبیعی را مورد کاوش قرار دهیم یا اینکه روش تحقیق در پدیده‌های علوم انسانی متفاوت با پدیده‌های طبیعی است؟ در این مورد هم چند دیدگاه عمده وجود دارد. یک دیدگاه معتقد به وحدت روش است. دیدگاه دوم با توجه به غایت‌مندی رفتارهای انسان معتقد است که روش تحقیق در پدیده‌های انسانی و طبیعی، متفاوت هستند و یک دیوار بزرگ بین این دو می‌کشند.

بنده معتقدم که می‌‌توانیم نظریه میانه‌ای را انتخاب کنیم یعنی می‌توانیم ساختار و قیاسی که در تبیین پدیده‌های طبیعی وجود دارد را در روش خود لحاظ کنیم. حال در جواب این سوال که آیا در حیات انسانی می توانیم قائل به ذات‌گرایی باشیم باید گفت پدیده‌های انسانی می‌توانند ذات و ساختار و شاکله ثابتی داشته باشند و در نتیجه اگر در تحلیل پدیده‌های علوم انسانی قائل به ذات باشیم باید به سراغ ریشه‌یابی عواملی شویم که مانع ظهور و فعلیت یافتن اقتضائات ذاتی انسان می‌شوند.

بر اساس دیدگاه انتظام، در پدیده‌های سیاسی و اجتماعی کاملا پسینی عمل می‌کنیم چون معتقدیم که اگر پدیده‌های انسانی ساختاری هم داشته باشند این ساختار هیچ اقتضای ذاتی ندارد بلکه همین حیات انسانی می‌‌تواند قوانین و خصوصیات کاملا متفاوت و متمایزی داشته باشد و اگر با این عینک وارد تحلیل و پیش‌بینی پدیده‌های علوم انسانی شویم باید پسینی عمل کنیم. مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری و از سوی دیگر علامه مصباح یزدی دیدگاه‌های خاصی درباره وجود جامعه دارند. علامه طباطبایی و شهید مطهری، ورای اکثریت، یک وجود حقیقی برای جامعه قائل هستند. بنابراین با مطالعه در حیات اجتماعی و مناسبات اجتماعی، می‌توانیم راجع به سنت‌های حاکم بر جوامع بشری صحبت کنیم. اما مرحوم آیت الله مصباح معتقدند جامعه یعنی اکثریت، و ورای اکثریت، امر دیگری به نام جامعه، وجود حقیقی پیدا نمی‌کند. در این صورت دیگر نمی‌توانیم از ذات‌گرایی صحبت کنیم.

۲۵ بهمن ۱۴۰۱
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.