اسماعیل علی‌خانی: فلسفه باید به جامعه و مسائل آن بپردازد.

اسماعیل علی‌خانی: فلسفه باید به جامعه و مسائل آن بپردازد.
بزرگداشت روز جهانی فلسفه با موضوع «فلسفه و اخلاق اجتماعی» در روز دوشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۰ تا ۱۲، با همکاری مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و پردیس البرز دانشگاه تهران، در تالار شهید مطهری دانشکده الهیات و معارف اسلامی برگزار شد.

 

به گزارش روابط عمومی و امور بین‌الملل مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، در این همایش، دکتر آیت‌اللهی با بیان اینکه زندگی ما مشحون از باورها بوده و این باورها تولید باید و نباید می‌کنند و رفتارهای ما را شکل می‌دهند، افزودند که بعضی از این باورها، باورهایی در رابطه با اجتماع‌اند و بنابراین شکل‌دهنده‌ی رفتارهای اجتماعی ما هستند.

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کردند که برخی باورها، از پشتوانه‌ی عقلانیت برخوردارند و مبتنی‌اند بر واقعیات اجتماعی، اما برخی باورها عقلانیت یا واقعیتی را به عنوان پشتوانه خود ندارند و شکل‌گیری آن‌ها به‌واسطه‌ی چیزهایی است از قبیل هیجانات و احساسات. اغلب برداشت‌های ما از واقعیت‌های اجتماعی، توسط شبکه خبرهایی که معمولا از طریق رسانه‌ها به ما می‌رسد شکل می‌گیرد. بر همین اساس نیز باورهایی بوجود می‌آیند که بایدهایی را تحمیل می‌کنند و در نتیجه باعث رفتاری اجتماعی می‌شوند.

به اعتقاد دکتر آیت‌اللهی، در زنجیره چهارگانه خبر، باور، باید و رفتار، خبر نقش صغرای قیاس‌ها را بازی می‌کند و باورهای پیشین و ساختارهای ارزشی پیشین نقش کبرای قیاس را.  ساختارهای ارزشی قابل ارزیابی با اصول اخلاقی هستند و اصول اخلاقی می‌توانند ساختارهای ارزشی یک فرد را تصحیح کنند. رفتارهای اجتماعی وقتی مسیر درستی را می‌پیمایند که هم درک واقعیت‌های اجتماعی یا شبکه خبرهای دریافتی ما بر اساس عقلانیت شکل گرفته باشد و هم در تنظیم باورهایمان بر اساس واقعیت‌ها عقلانی بیندیشیم و هم در بایدهای رفتارهای اجتماعی‌مان نظام ارزشی‌مان را توسط عقل با معیارهای اخلاقی هماهنگ کنیم.

ایشان سخنان خود را اینگونه به پایان بردند: نقش فلسفه بما هو فلسفه حاکم کردن عقلانیت بر این مسیر است. رسالت فیلسوفان حاکم کردن عقلانیت و جاری ساختن آن در جامعه است و نه دخالت در امور سیاسی و اجتماعی.

سخنران بعدی مراسم، دکتر برخورداری بودند که اظهار داشتند: امروزه به بحث عمومی‌شدن دانش توجه ویژه‌ای می‌شود. یکی از زیرشاخه‌های عمومی شدن دانش، عمومی شدن فلسفه است. باید توجه شود که عمومی شدن دانش، باید بوسیله‌ی علمای آن علم صورت گیرد و روش‌مند باشد. عمومی شدن دانش، با عوام‌زده شدن دانش، متفاوت است.

به باور استاد دانشگاه تهران، باید بین سه حالت تفکیک قائل شد: زبان مغلقِ خالی از دانش، زبان ساده‌ی خالی از دانش، و زبان ساده‌ی همراه با دانش. عمومی‌سازی دانش، حالت سوم است و از نمونه‌های اعلای آن، شهید مطهری است.

ایشان افزوند که یکی از مصادیق عمومی‌سازی دانش در فلسفه و اخلاق اجتماعی، تبیین مسئله‌ی براداران دروغین است. در این مسئله، یک فضیلت با یک شبه‌فضیلت (چیزی که شبیه به یک فضیلت است اما در حقیقت فضیلتی نیست) اشتباه گرفته می‌شود. پژوهشگران فلسفه، می‌کوشند این مصادیق را مشخص کنند و تفاوت‌ها و راه‌های تشخیص این جفت‌ها را تببین کنند. مشاوره/مداخله و رشوه/هدیه، نمونه‌هایی از برادران دروغین‌اند. در سنت اسلامی، ریشه‌ی این بحث به قرن سوم و چهارم هجری برمی‌گردد که حکیم ترمذی، فهرست مفصلی از نمونه‌های برادران دروغین تهیه می‌کند.

در ادامه این همایش، دکتر اسماعیل علی‌خانی به ایراد سخنرانی با عنوان «فردگرایی، جمع‌گرایی، و حق‌گرایی» پرداختند. ایشان پیش از هر چیز به دو مقدمه اشاره داشتند: 

 از موضوعات مهم در اخلاق اجتماعی، توجه به فرد و جمع یا «فردگرایی» و «جمع‌گرایی» از یک‌ سو و توجه به فرد و حق و حقیقت از سوی دیگر است. در برخی از فلسفه‌ها توجه بسیاری به فرد می‌شود و اساس زندگی فردی و اجتماعی، ارزش‌ها، منافع و لذت‌های فرد است. در این رویکرد چیدمان به گونه‌ای است که بیشترین امتیاز برای فرد باشد و بیشترین سود و لذت به خود فرد برسد. این فردگرایی خود را در حوزه‌های مختلف اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و.. آشکار می‌کند. این تعبیرحتی در عرصه حقوق بشر نیز کاربرد فراوانی دارد؛ هم چنانکه مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر، تمامی حقوق مندرج در آن به فرد انسانی تعلق دارد.

فردگرایی دارای رویکردها و معانی متعدد و گوناگونی است؛ اما معنای عام آن، «نظریه یا ایدئولوژی‌ای است که ارزش اخلاقی بالاتر را به فرد در قبال جامعه می‌دهد و در نتیجه، از آزادگذاردن افراد در عمل‌کردشان، به‌گونه‌ای که تصور می‌کنند به نفع شخصی خودشان است، حمایت می‌کند.»

فردگرایی اخلاقی‌، که تعبیر دیگرش لذت‌گرایی یا سودگرایی است، توسط جرمی بنتام ارائه شد. شاکلة این فردگرایی بدین قرار است: غایت عمل شخص باید خوشی و لذت فردی باشد. مطابق این رویکرد، «سودگرایی فلسفه زندگی است و زندگی خوب یعنی داشتن هر چه بیشتر پول و مصرف آن در جهات مطلوب»

بر اساس این دیدگاه، وظیفة دولت، حمایت از رفاه‌طلبی فزاینده و عمومی است؛ یعنی برآوردن خواسته‌های مادی تمام یا بیشتر اعضای جامعه و گسترش پیوستة این ارضای نیازها توسط افزایش دادن دائمی عرضة محصولات. بنابراین، کیفیت زندگی نیز با همین نگاه سنجیده می شود.

معنای عام‌تر فردگرایی، استقلال فرد نسبت به جمع، گروه و جامعه و ترجیح باورها، ارزش‌ها و خواسته‌های فرد است. در فردگرایی،‌ هر کس مطابق نگرش فردی خود می‌اندیشد و عمل می‌کند و به فکر خود و خواسته‌ها، لذت‌ها و منافع خود است و توجه به دیگران، اعم از هم نوعان و هم‌کیشان به حداقل می‌رسد و حتی حاضر است به‌خاطر منافع خود، به دیگران آسیب برساند.

ایشان همچنین افزودند: البته توجه به این نکته خالی از لطف نیست که به‌رغم ادعاها در مورد ترجیح خواسته‌ها و ارزش‌های فرد و ...، شاید بتوان گفت که در دنیای امروز، با وجود تنوع در زمینه‌های متفاوت اندیشه، رویکرد و طرح، انسان‌ها خود سبک زندگی خود را برنمی‌گزینند، بلکه چیرگی «جهان زندگی» بر حیات فردی آنان است که شیوة زندگی را بر آنان تحمیل می‌کند. این نکته را زیمل، نخستین جامعه‌شناس زندگی شهری مدرن، نیز به گونة دیگری بیان می‌کند. در باور او، هر چند فردیت با آزادشدن از قید و بندهای جامعة سنتی بروز می‌یابد، اما شخص در معرض فشارهای ساختاری جامعة جدید قرار می‌گیرد. شیوة خاص مصرف‌کردن، با هدف دنبال‌کردن نهادهای منزلت، نظیر پیروی از مد، مسیری است که از طریق آن افراد دچار فشار زندگی مدرن می‌شوند.

مطابق نظریة «بیگانگی» مارکس نیز، در دنیای امروز شیوة زندگی انسان به نوعی با او بیگانه است؛ زیرا در روند سلطة «جهان زندگی» بر حیات فردی بشر، دیگر نمی‌توان او را انتخاب‌کنندة شیوة زندگی خود دانست.

معاون پژوهشی موسسه حکمت و فلسفه ایران در ادامه تاکید کردند که فردگرایی یکی از مهم‌ترین خصیصه‌ها و شاخصه‌های جامعة مدرن و یکی از مبانی مهم مدرنیته است. کیر که‌گارد با صراحتی بی‌مانند نوشت: «فرد بیشتر از نوع ارزش دارد.» در فردگرایی، به ویژه فردگرایی غیراجتماعی یا خودمدارانه، فرد تنها به دنبال منافع شخصی خود است و حتی حاضر است مصالح جمعی را فدای منافع فردی خود سازد. این رویکرد باعث می‌شود که افراد به‌صورت خودخواهانه تنها به خود و منافع خود بیندیشند.

از منظر یوهانس متز، گرایش و سویة غالب در فرهنگ غربی، از دورة روشنگری در سدة هیجدهم، دورشدن مستمر از دنیای جمعی به سوی قلمرو خصوصی و فردی بوده است. این گرایش به فردی‌سازی، که بر همة جنبه‌های زندگی معاصر در غرب اثر نهاده است، ریشه در این مبنای روشنگری دارد که عقل ابزاری به تنهایی می‌تواند دنیای بهتری را بیافریند و نیاز به مرجع دیگری نیست. در نتیجة این گرایش، دولت باید از کلیسا جدا می‌شد و این عملاً موجب پدیدآمدن دو قلمرو جداگانه برای علایق و مسائل انسانی شد: قلمرو سیاسی که عمومی بود و قلمرو دینی که خصوصی و فردی. و چون دین به قلمرو اخلاق فردی رانده شد، علایق اقتصادی پایه و اساس زندگی عمومی و اجتماعی شد. متز به شدت با این نگرش به مخالفت پرداخت.

نکتة مهم در فردگرایی غربی این است که در این نگرش فقط فرد انسان غربی مورد احترام و مقصود همة ساز و کارهای اجتماعی است، نه فرد مطلق انسان در همة عالم. مطابق همین رویکرد است که افراد بسیاری در جهان مورد ظلم و بی عدالتی قرار می گیرند یا کشته می‌شوند، اما برای دنیای فردگرای غربی اهمیتی ندارد.

علاوه بر این، نوعی از فردگرایی نیز وجود دارد که به‌رغم جمع‌گرا بودن، فردگرایی است. این مدل در جایی خودنمایی می‌کند که گروهی از افراد دارای علاقه‌ها و نگرش‌های یکسان باشند و خود را به‌صورت مجزا و جدای از دیگران، به ویژه دیگر گروه‌ها لحاظ کنند. در اینجا نیز افراد گروه از نوعی فردیت برخوردارند که مبتنی بر وابستگی به آن گروه خاص است. نمونة بارز این نوع فردیت، عضویت در احزاب مختلف سیاسی، مذهبی، اجتماعی و ... است. فردیت مطرح در اینجا، فردیت در اجتماع است نه شخص.

همچنین، دکتر علی‌خانی در ایضاح شاخص‌های فردگرایی و جمع‌گرایی پرداختند و تاکید کردند که شاخصه‌های اصلی فردگرایی، اهمیت استقلال و هویت فردی، تقدم فرد بر جمع، تأکید بیشتر بر حقوق تا وظایف، تأکید بر مسئولیت شخصی، آزادی انتخاب و احترام به استقلال افراد، ترجیح علایق، نیازها و اهداف فردی، مبنای فردی داشتن ارزش‌ها و هنجارها، اولویت لذت فردی، تمایز فرد از گروه با باورهای فردی و ... است و شاخصه‌های اصلی جمع‌گرایی، تعهدات متقابل  افراد و گروه‌ها به یکدیگر، تقدم اهداف،‌ ارزش‌ها و منافع جمع و گروه بر فرد،‌ تعیین هنجارها و ارزش‌ها از طریق گروه، اهمیت رضایت گروه و اکثریت، وابستگی زیاد بین اعضای گروه و مهم بودن علقه‌های بین فردی و تجانس گروهی، تنگاتنگ بودن روابطة اعضای گروه، استحکام و عمق بیشتر دوستی ها و رفاقت ها و ... است.

 البته، در اینجا توجه به یک نکته بایسته است و آن این‌که، شتاب فناوری، گسترش ارتباطات و پدیدة جهانی‌شدن، نوعی التقاط یا اختلاط ارزشی را به وجود آورده است. به همین دلیل بسیاری از شاخصه‌های فرهنگ و جوامع سکولار را می‌توان در جامعه‌های دین‌باور نیز شاهد بود. به عنوان نمونه،‌ جهان امروز را نمی‌توان به دو جهان فردگرایی منطبق بر دنیای غرب و جمع‌گرایی منطبق بر جوامع شرق تقسیم کرد. نشانه‌های رفتاری بیانگر آن است که جامعه‌های شرقی نیز به میزان زیادی رنگ جامعه‌های فردگرایانه را گرفته‌اند. آنان ممکن است جمع‌گرایانه فکرکنند٬ اما فردگرایانه عمل کنند٬ ممکن است سنتی بیندیشند، اما مدرن رفتارکنند. درحقیقت٬ درجامعه‌های امروزنوعی اختلاط فردگرایی وجمع‌گرایی به وجود آمده است و باعث بسیاری از مشکلات تعارض‌آمیز شده است که بهداشت روانی فردی و اجتماعی را به مخاطره جدی انداخته است.

ایشان در ادامه توضیحات خود به بررسی دیدگاه اسلام در باب فرد پرداختند و افزودند: از منظر اسلام، زندگی خوب را نباید صرفاً چیزی دانست که برای فرد خوشایند است؛ آن‌چه لازمة یک زندگی معنادار است مجموعه‌ای‌ کلی از ارزش‌ها و به عبارتی ارزش‌های ذاتی است؛ ارزش‌هایی که هر کس، قطع نظر از فرهنگ خاص خود، به‌ آن‌ها معتقد است. اسلام پیروان خویش، بلکه همة انسان‌ها را به این امر تشویق می‌کند که به‌گونه‌ای زندگی کنند که به دیگران، هم‌چون خود خیر برسانند و تنها به لذت خویش نیندیشند.

 دکتر علی‌خانی پس از این، به راهکار مورد نظر ادیان توحیدی اشاره کردند و افزودند: به به هر روی، ادیان توحیدی، به ویژه اسلام، مشکل تضاد منافع فرد و جمع را از دو طریقِ کنترل درونی زیاده‌خواهی‌ها و خودخواهی‌های فردی انسان‌ها و ایجاد روحیة ایثار و فداکاری در آنها و تربیت انسان‌ها در جهت احترام به حقوق دیگران و مبارزة با تضادهای اجتماعی و طبقاتی و رویارویی با هر گونه سلطه‌جویی و زیاده‌خواهی اغنیا بر ضعفا، حل می‌کند. تعبیر دینی این دو فرایند،‌ «جهاد اکبر» و «جهاد اصغر» است.

نقطه اتکای فردگرایی، تأکید بر دفاع از فرد در مقابل هجوم عوامل بیرونی بر انسان، نظیر قدرت‌های جامعه،‌ دولت و ... است، اما توجهی به دشمنان داخلی انسان (هوی و هوس‌ها، حرص و طمع‌ها، خودخواهی‌ها و غرورهای خود او) ندارد که هم باعث نابودی فرد، هم نابودی جامعه می‌شوند.

برتراند راسل در مقاله «اخلاق فردی و اجتماعی» می‌نویسد: «بلاتکلیفی و سرگشتگی کنونی ما بیش از هر چیز ناشی از این است که به درجه‌ای وحشتناک یاد گرفته‌ایم نیروهای طبیعت خارجی را مهار کنیم، اما بر نیروهای سرشته در درون‌مان چنین تسلطی نداریم

 ایشان در پایان، سخنان خود را چنین جمع‌بندی کردند: در پایان توجه به یک نکته بایسته است و آن این‌که، فردگرایی به معنای خودبسندگ خودخواهی و در لاک خود فرورفتن و دیگران را نادیده‌گرفتن، غیر از توجه به «فردیت»‌ و عزت نفس و استقلال در اندیشه و عمل، در جهت یافتن حق است؛ که در اسلام پسندیده و مورد سفارش است. اسلام به پیروانش سفارش می‌کند که چشم و گوش بسته پیرو جمع نباشند، تقلید کورکورانه نکنند و به دنبال یافتن حق و پیروی از آن باشند. تعبیر قرآن کریم این است که، معیار شما در انتخاب باید حق‌طلبی باشد، نه نگاه و تشخیص فردی و نه پیروی از اکثریت؛ چنان‌که می‌فرماید با توجه به این‌که بیشتر مردم اهل حدس و گمان هستند، نظر و عمل‌شان قابل پیروی نیست و هنگامی که حق را یافتید، با آن همراه شوید؛ هرچند طرفداران آن اندک و در اقلیت بودند؛ چنان‌که روایت نبوی می‌فرماید: «حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت‌گری نهراسیدند».

این فردگرایی پسندیده باعث می‌شود که شخص در راه حق استقلال رأی داشته باشد و از تقلید کورکورانه از دیگران بپرهیزد و با یافتن صراط مستقیم، از قضاوت‌های دیگران هراسی به خود راه ندهد؛ چنان‌که امام کاظم (ع) در سخنی به هشام می‌فرماید: «ای هشام! اگر در دست تو گردویی بود و مردم گفتند مروارید است، سودی به حال تو ندارد؛ چرا که تو خود می‌دانی که آن گردو است. و چنان چه آنچه در دست تو است مروارید باشد، اما مردم بگویند گردو است، این سخن نیز زیانی به تو نمی‌رساند؛ چرا که خود می‌دانی که آنچه در دست داری مروارید است». این فردگرایی تلفیقی از وابستگی و استقلال است؛ وابستگی به حقیقت و استقلال از دیگران و با آن چه در دهه های اخیر به عنوان فردگرایی می شناسیم، متفاوت است. 

 

۲ آذر ۱۴۰۱
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.