کرسی «آیا نفس و بدن بعد از مرگ با یکدیگر ارتباط دارند؟» برگزار شد

کرسی «آیا نفس و بدن بعد از مرگ با یکدیگر ارتباط دارند؟» برگزار شد
در ادامه سلسله کرسی‌های ترویجی، نشست «آیا نفس و بدن بعد از مرگ با یکدیگر ارتباط دارند؟»، به همت «گروه فلسفه اسلامی» مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و در شعبه قم برگزار گردید.

به گزارش روابط عمومی و امور بین‌الملل مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، کرسی ترویجی «آیا نفس و بدن بعد از مرگ با یکدیگر ارتباط دارند؟» با ارائه دکتر احمد شه گلی عضو هیئت علمی موسسه حکمت و فلسفه  و نقادان دکتر رضا درگاهی‌فر، پژوهشگر وابسته به مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و دکتر محمد میری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و دکتر هادی قهار، به عنوان مدیر جلسه، پژوهشگر وابسته به مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در روز یکشنبه اول آبان ماه 1401 در محل شعبه قم مؤسسه حکمت برگزار شد. در ابتدای جلسه آقای دکتر شه گلی تبیین نسبتاً کاملی از مقاله خودشان را ارائه کردند. اهم مباحث مطرح شده از جانب ایشان به شرح زیر بود:

- تاکنون مسئله ارتباط نفس با بدن بعد از مرگ به صورت مستقل و منقح با ذکر دلایل و شواهد صورت‌بندی نشده، بلکه در ضمن آثار حکما مختصراً اشاراتی به آن شده است.

تلقی فلسفه رایج بر این است که بعد از مرگ این تعلق به طور کلی قطع می‌­شود.

 برخی دیگر از فلاسفه، مانند غیاث‌الدین دشتکی، آقاعلی مدرس، علامه طباطبایی و رفیعی قزوینی و دیگران اشاراتی به نوعی ارتباط بعد از مرگ بین نفس و بدن کرده­‌اند. آقاعلی مدرس تلاش کرده که تبیینی فلسفی از ارتباط نفس و بدن ارائه دهد.

 این مسئله تاکنون به طور مستقل مورد توجه قرار نگرفته و تبیین دقیقی از موضوع بیان نشده است.

 این ارتباط منوط به وجود یک جزء اصلی برای بدن است. این رابطه در انسان‌های مختلف، متفاوت است. هرچه نفس قوی‌تر باشد این ارتباط شدیدتر است. نفوس قوی پس از سالهای طولانی از مرگ، مانع از هم پاشیدن بدن می­‌شوند. این ارتباط اوائل مرگ، قوی­تر است.

- در یک سطح می­‌توان از سنخیت تکوینی بین نفس و بدن بعد از مرگ سخن گفت؛ زیرا بدن دارای یک جزء اصلی است و از طرف دیگر بدن به جهت انس با نفس و انتقال آثار و ودایع از نفس به بدن تشخص خاصی پیدا کرده است. بر همین اساس این امور وجه مصحح ارتباط تکوینی آن دو با یکدیگر است.

- علاوه بر سنخیت بین نفس و بدن، بعد از مرگ، نفس نوعی تعلق، توجه و التفات به بدن دارد. در ابتدا این تعلق بسیار شدید است. با گذر زمان، این ارتباط کمتر می­‌شود.

- البته به لحاظ عقلی نمی­‌توان سخن از توجه به بدن بعد از فروپاشیدن اجزاء بدن داشته باشیم؛ زیرا راهی برای اثبات این موضوع نیست، اما بر اساس متون دینی می‌توان نوعی توجه نفس به بدن بعد از فروپاشی اجزاء آن پذیرفت. تأکید فراوان بر زیارت قبور، روایات ناظر بر حضور ارواح بر کنار قبور خود در ایام خاص، احکام مربوط به دفن  و کفن، تطهیر بدن میت، تلقین و خطاب برخی از شواهد دینی بر وجود نوعی ارتباط است. سالم ماندن بدن مطهر امام حسین (علیه السلام)، شیخ صدوق، قطب راوندی و امین الاسلام طبرسی به روایت تاریخ و نیز سالم بودن برخی از اجساد مطهر شهدا در جنگ تحمیلی بعد از گذشت سال‌ها، شاهدی بر وجود نوعی ارتباط بین نفس و بدن بعد از مرگ است.

پس از ارائه دکتر شه گلی، دکتر محمد میری نقدهای خود را به ایشان بیان کرد. ایشان اصل موضوع را مهم و این حوزه را از مباحثی دانست که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. وی به تبیین رابطه الفت بین نفس و بدن پس از مرگ و شواهدی برای آن پرداختند. دکتر درگاهی فر ناقد بعدی بودند که به لحاظ روش‌شناختی، معتقد بودند که این کار جنبه فلسفی کمتری دارد و بیشتر از رویکرد کلامی در آن استفاده شده است. ایشان برخی منابع استفاده شده در این اثر را مناسب بحث فلسفی ندانستند و نیز معتقد بودند همه حرف‌های فلیسوفان نیز همیشه در سیاق فلسفی نیست. ایشان پرداختن نویسنده محترم به دیدگاه صدرایی درباره این موضوع را ناکافی دانستند. برخی از حاضران در جلسه نیز پرسش‌هایی داشتند که مهم‌ترین آنها به این شرح بود:

1. اگر نفس و بدن پس از مرگ رابطه داشته باشند، در مسئله اهدای عضو، این ارتباط چه حکمی پیدا می‌کند؟

2. در رابطه میان نفس و بدن پس از مرگ، نقش بدن مثالی چگونه تبیین می‌شود؟

3. منظور از بقاء بدن چیست و بدن تا کی باقی می‌ماند و ارتباط نفس با آن تا چه زمانی متصوّر است؟

در انتها نویسنده محترم به پرسشهای حاضران پرداختند و به اندازه‌ای که زمان اجازه می‌داد در این باره گفتگو کردند.

۱۰ آبان ۱۴۰۱
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.